فکر میکنم 2 ماه پیش بود ...... آره، دو ماه پیش بود که به آرایشگاهی جهت کوتاهی مو مراجعه کردم.
منشی: سلام، نوبت داشتید؟
من: بله، برای ساعت: 11
منشی: لطفا وارد اتاق سمت چپ شوید.
من: وارد اتاق شدم، شلوغ نبود، اما یک نفر جلوی من بود، خانمی کوتاه قد و مسن که موهایی فر و خاکستری داشت.
آرایشگر: بفرمایید خانم ؛ نوبت شما شده. لطفا اینجا بشین عزیزم.
من: یه مدل خوب برای موهام میخوام ، روی موهام خورد بشه و قدش اصلا کوتاه نشه
آرایشگر: باشه حتما.
من: کوتاه نشه قدش...ممنونم.
آرایشگر: بله، حواسم هست.
من: روی موهامم خیلی خرد نشه...
آرایشگر: باشه عزیزم!
من: میدونم موهام پاییناش موخوره داره اما خیلی کوتاه نشه...
آرایشگر: یه نگاهی از آینه به من کرد و گفت: باشه!!!
من: ببخشید، می خوام چتری هم برام بزنید...
آرایشگر: باشه..........
موهامو محکمتر شونه می کرد و سرش رو انداخته بود پایین و مدام لباشو می خورد.
من: امیدوارم عصبانیتون نکرده باشم اما خیلی وقت ها ، وقتی میرم آرایشگاه و میگم موهامو کوتاه کنید تا شونه هام، بالاتر از اون چیزی که میخوام میزنن یا اگر حواسشون نباشه تو پایان کارشون چک نمیکنن و وقتی سشوار می کشم میبینم درست کوتاه نکرده...اگر حساسم و مدام بهتون میگم ، چیزیه که همش تو آرایشگاه های مختلف تجربه کردم و از دیگران هم شنیدم.
آرایشگر: نگاهی تو آینه به من کرد... لبخندی زد و گفت: شاید حق با شماست... .
شما نیز متوجه شده اید، رفتارهایی که به نظر یک نفر مطلوب به شمار می آید امکان دارد در نظر شخص دیگری نامطلوب جلوه کند. با اینکه برخی افراد دوست دارند تابع نظم و ترتیب باشند یا حتی وقت شناس و به نکات ریز و ظریف توجه کنند، سایر افراد این حالت را وسواس می نامند و نگرانند این وضعیت باعث نادیده گرفته شدن سایر حوزه های زندگی شود. همین طور، در حالی که عده ای با روبرو شدن با فردی که سر وقت به قرار ملاقات هایش می رسد، وی رو فردی وقت شناس تلقی می کنند و بعضی افراد هم او را فردی استرسی در نظر می گیرند.
روزانه ما با افراد بسیار زیادی در ارتباطیم به خصوص اینکه بعضی از مشاغل در سطح جامعه با تعداد بسیار زیادی از افراد سر و کار دارند، هر کدام از اشخاص دارای افکار، رفتار، و حتی عمل متفاوتی هستند گاهی وقت ها خیلی خوش برخوردند و گاهی وقت ها بدعنق اند یا حتی بی ادب یا حتی خیلی مؤدب پس همه ی ما انسان ها دارای ویژگی های شخصیتی متفاوتی هستیم که بنا به محیطی که در آن رشد می کنیم و خانواده ای که در آن بزرگ می شویم این ویژگی ها شکل می گیرد، اعضای جامعه دیگران مهم زندگی ما هستند که با آن ها در ارتباطیم و نحوه ی برخورد ما با آن ها و یا بالعکس، تأثیری دوطرفه در هر دو ایجاد می کند.
شخصیت؛ مجموعه ای از رفتار و شیوه های تفکر شخص در زندگی روزمره است که با ویژگی های بی همتا بودن و ثبات(پایداری) و قابلیت پیش بینی مشخص می شود.
شخصیت هر فرد بی همتاست و هیچ دو شخصیت یکسان و همسان وجود ندارد، اگر چه افراد در شرایط و محیط های گوناگون در ظاهر رفتار متضاد و مختلفی دارند، ولی در طول زمان( مثلاً چند دهه) رفتار و واکنش و همچنین شیوه ی تفکر آنها دارای یک ثبات نسبی دائمی است.
برای مثال، کسی که در یک مجلس عروسی، شخصی اجتماعی و مجلس آرا جلوه گر می شود، احتمالاً در یک مجلس مهمانی دوستانه، و یا در یک جلسه ی کاری نیز ممکن است به صورت فردی اجتماعی رفتار کند. به طور کلی رفتارهای خاص و جزئی ناپایاست، اما الگوهای کلی رفتاری دارای ثبات و پایایی نسبی است.
ارتباط با مشتری آرایشگاه
وسواس عمدتا نوعی رفتار تکراری و مداوم و مبالغه آمیز و افکاری تردید آمیز و شک و شبهه آور می باشد.
البته در زبان عامیانه وسواس به مبالغه و افراط در انجام پاره ای از امور گفته می شود و فردی را وسواسی می نامند که بسیار تمیز، مرتب، دقیق، وظیفه شناس، پایبند اصول در عین حال شکاک می باشد. بیشتر این خصوصیات اگر در حد اعتدال باشد از نظر اجتماعی مقبول و مثبت تلقی می شوند و بیشتر جوامع سعی می کنند اعضاء خود را به این خصوصیات و رفتارها سوق دهند ولی افراط در امور بالا که باعث آزار و اذیت فرد و اطرافیان بشود به عنوان اختلال یا بیماری مطرح می شود.
اما بعد از تعریف مختصری که از وسواس شد باید این نکته رو در نظر گرفت که ما نمی توانیم به همه ی افراد برچسب بزنیم که چون شما این کار رو انجام می دهی وسواس داری...!!! زیرا این کار به عهده ی متخصصان این امر می باشد.
در سالن های آرایشگاه مشاهده می شود که روزانه افراد زیادی برای کارهای مختلف مراجعه می کنند و خیلی از افراد حساسیت های بسیار زیادی از خود نشان می دهند که این باعث کلافگی کارکنان و اشخاصی می شود که در آرایشگاه با مشتریان برخورد دارند، نباید مزاحم اینگونه افراد شد و باید به صورت طبیعی با آنها رفتار شود. اگر فردی عادت کرده بیش از حد دست خود را بشوید، به دلیل آنکه ما از این عمل خوشمان نمی آید نباید شروع به بهانه جویی کرده و بگوییم این فرد وسواس دارد و بیمار است. گاهی انجام دادن این عادت ها برای جلب توجه و محبت است و اگر به این رفتارها توجه نشود به مرور شخص آن را ترک می کند.
افرادی که دچار اختلال وسواس هستند معمولا به طور غیر ارادی و برای کاهش اضطراب خود و رسیدن به سطح مطلوبی از آرامش دست به اعمال وسواسی می زنند، همچنین عوامل متعددی در به وجود آمدن شخصیتی وسواسی و یا اختلال وسواس دخیل است از جمله: عوامل زیستی، رفتاری، روانی_اجتماعی ( مثلاً شخصی که به مرتب بودن اهمیت می دهد دال بر این نمی باشد که اختلال وسواس دارد شاید این فرد در زندگی خود طوری بزرگ شده است که مرتب بودن برای وی امری مهم تلقی می شود و شاید هم اضطرابی دارد که همانطور که در بالا گفتیم برای کاهش اضطراب خود شروع به مرتب کردن می کند). پس به جای عصبانی شدن از رفتار اینگونه افراد بهتر است کمی تأمل کنیم.
"واقعیت این است که همه ی ما به طور طبیعی خواهان کنترل اوضاع و شرایط هستیم و این موضوع حتی در شخصیت رفتاری ما هم نمودار می شود و تنها چیزی که ما می توانیم کنترل کنیم رفتار خودمان است یعنی نحوه ی برخورد ما با دیگران و نه کنترل اینکه چرا افراد اینگونه رفتار می کنند."
tarlanmakeup
بد نشم؟ سنم بالا نره؟ هر بار می گم اینهمه پیش من اومدی هر بارم فردای مهمونی زنگ می زنی کلی تشکر می کنی که شوهرمو و همه فامیل تعریف کردن که چقدر خوب شده بودی
باز دفعه بعد پس چرا استرس داری؟
بعضی وقتها منم کلافه میشم